زندگی نو

ماجراهای بدنیا اومدن پسرم

زندگی نو

ماجراهای بدنیا اومدن پسرم

وضعیت پسر گلی در هفته 34

در این هفته جنین سی و چهار هفته است. جفت که زمانی وزنش از خود جنین بیشتر بود، حالا یک هفتم وزن جنین را دارد. دستگاه گوارش و دل و روده ها هنوز کامل نیستند و در واقع وقتی که بچه به سن سه تا چهار سال برسد کامل می شوند. حالا 15 درصد از وزن جنین چربی است. با آن که در بدن جنین چربی وجود دارد باز هم پوست صورتی رنگ است. این به آن دلیل است که رگها بسیار به پوست نزدیک هستند. چروکهای روی پوست در زانوها، مچها و گردن به وجود می آیند.


مادر:
اگر مادر مشکل هضم غذا دارد یا اینکه دردهایی در قسمت کشاله های ران خود احساس می کند یا اینکه نفس تنگی دارد، به دلیل آن است که شکم آنقدر بزرگ شده است که سنگینی و فشار آن روی مادر این عوارض را به وجود می آورند. اما خوب است که سر جنین رو به پایین است در این صورت به لگن مادر فشار می آید اما در عوض نسبت به وقتی که سر جنین رو به بالا باشد، تنفس برای مادر راحتتر است. وقتی که سر جنین رو به پایین است، به مثانه فشار آورده و مادر دچار تکرر ادرار می شود. به نظر بیشتر مادران حامله این آزار دهنده است که باید مدام به دستشویی رفت. اما دیگر چیزی نمانده و به زودی مادر باز به حالت عادی زندگی بر می گردد. اما باور می کنید یا که نه دل مادر یک زمانی برای دوران حاملگی و حرکتهای جنین در داخل شکم تنگ خواهد شد!

نقش پدر در زمان تولد نوزاد:
وقتی که زمان تولد فرارسید از شخصی بخواه که در کنار تو باشد. بهترین شخص برای این کار همسرت و پدر فرزندت است. به طور حتم پدر نیز با کمال میل حاضر به کمک است. همسر بهتر از هرکسی مادر حامله را می شناسد، بنابریین می تواند کمک بزرگی در هنگام زایمان برای مادر باشد. حضور همسر در هنگام زایمان به مادر قوت قلب می دهد. اما متاسفانه در فرهنگ ما این روش مرسوم نیست، با آنکه مانع مذهبی برای آن وجود ندارد. با به دنیا آمدن نوزاد زندگی پدر و مادر دچار تحول بزرگی می شود. حضور پدر در کنار مادر در وقت زایمان به محکمتر شدن رابطه ی زنا شویی آنها کمک می کند.

بدون توجه به این که هر لحظه در دنیا کودکی متولد می شود اما برای تو این یک تجربه ی جدید است به خصوص اگر این بچه اول تو باشد. بسیار طبیعی است که مادر در مورد زایمان که هیچ تجربه ای در مورد آن ندارد نگران باشد. برای زایمان باید هم از نظر جسمی و روحی آماده بود. مشکل است که بتوان پیش بینی کرد که چه اتفاقاتی در زمان زایمان پیش می آید اما می توان آماده بود.

کودک شما چگونه تغییر می کند؟
وزن کودک شما به 2155 گرم رسیده است و اندازه بدن او هم حدود 45.5 سانتی متر شده است. لایه های چربی که برای تنظیم دمای بدن او بعد از تولد مورد نیاز است در حال کامل شدن هستند که در نتیجه بدن کودک شما حالت گردتری به خود گرفته است. سیستم عصبی مرکزی او در حال تکمیل شدن است و اکنون ریه های او کاملا رشد کرده اند. اگر از احتمال بروز زایمان زودرس نگران هستید باید بدانید که تقریبا 99% از کودکانی که به این مرحله از رشد می رسند در خارج از رحم نیز قادر به ادامه حیات خواهند بود و بسیاری از آنها به عوارض درازمدت ناشی از زایمان زودرس مبتلا نخواهند شد.

شما چگونه تغییر می کنید؟
 شما ممکن است اخیرا کمی احساس خستگی کنید که کاملا قابل درک است. از فعالیت خود بکاهید و برای روز زایمان انرژی ذخیره کنید. اگر باید مدت زمان زیادی را روی پاهای خود بایستید از کمربند حاملگی استفاده کنید زیرا از شکم شما محافظت کرده و بخشی از وزن شما را در بقیه بدن پخش می کند. اگر هم به مدت طولانی نشسته یا خوابیده اید، به سرعت از جای خود بلند نشوید زیرا ممکن است خون در پاهای شما جمع شده باشد که در نتیجه فشار خون شما (برای چند لحظه) افت می کند که در نتیجه ممکن است در هنگام بلند شدن احساس سرگیجه داشته باشید.
اکثر ماماها به خانمهای حامله پیشنهاد می کنند که از ماساژ پرینه (ماساژ ناحیه بین واژن و مقعد) استفاده کنند تا از پارگی آن در هنگام زایمان پیشگیری شود. اکنون زمان مناسبی برای انجام این کار است هرچند ممکن است این ماساژ برای برخی خانمها چندان راحت نباشد و همچنین انجام این ماساژ لزوما مانع پاره شدن پرینه نمی شود. به هر حال در این مورد از پزشک خود بپرسید و روش انجام آنرا فرا بگیرید.

شما ممکن است برآمدگی ها یا تاولهایی را بر روی شکم خود مشاهده کنید که همراه با احساس خارش باشد. بروز این تاولها ممکن است تا کفل یا کشاله ران هم امتداد پیدا کند. این عارضه معمولا بی خطر بوده و بثورات و کهیرهای خارش دار دوران بارداری نامیده می شود. اما به هر حال در صورت مشاهده این موارد از پزشک خود بخواهید شما را معاینه کند تا از سلامت شما مطمئن شود. در ضمن اگر در تمام بدن خود احساس خارش دارید حتی اگر این خارش شدید نیست به پزشکتان اطلاع دهید.

فعالیت های این هفته
زایمان ممکن است زودتر از وقت مقرر رخ دهد پس برای آن برنامه ریزی کنید: شما ممکن است به زودی زایمان را تجربه کنید یا مدت زمان بستری بودن شما در بیمارستان بیشتر از آن چیزی باشد که اکنون پیش بینی می کنید. کلید خانه خود را به حداقل یکی از بستگان یا دوستان خود بدهید تا در صورتی که چیزی از منزل نیاز داشتید و خودتان قادر نبودید به خانه بیایید آن را برای شما بیاورند. دوستان یا بستگان شما باید در موقع ضرورت کارهای زیر را انجام دهند؛ پس کارها را تقسیم کرده و به آنها اطلاع بدهید:
- نگهداری از بقیه فرزندان شما در دوران زایمان و بستری بودن در بیمارستان؛
- بردن کودکان به مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه و برگرداندن آنها؛
- آب دادن به گلها و گیاهان، مراقبت از حیوان خانگی و گرفتن پیامها و نامه ها؛
- تعیین کسی که کارهای شما را در محل کار انجام دهد یا هر وظیفه دیگری را که بر عهده دارید متقبل شود؛
نام و شماره تماس این افراد را در کیف دستی خود قرار داده یا وارد گوشی تلفن همراه خود کنید تا بتوانید در هنگام نزدیک شدن زایمان به سرعت به آنها خبر بدهید.
منابع:vatandar.com


هفته سی و چهارم بارداری,بارداری هفتگی

عصرانه ی امروزت

راستی مامانی امروز توام ازین عصرانه خوردی و حسابی شارژ شدی و داری لگد میزنی نوش جونت پسرم فک کنم خیلی بستنی دوس داری مامانی..


هفته ی 34

سلام پسر گلی مامان امیدوارم که خوب خوب باشی امروز شنبه 12 مهر 93 و وارد 34 امین هفته زندگیت شدیم  و آخرین هفته ی ماه 8 دیگه خیلی بزرگ شدی مامانم جات حسابی تنگ شده دیگه راحت لگد نمیزنی لگدای محکم ولی کوچولو میزنی قربونت برم خیلی سنگین شدم مامانی به سختی میشینمو پا میشم ولی خوشحالم که خیلی نمونده تا بپری تو بغل مامانی بابات گفته از هفته ی دیگه برم خونه ی بابابزرگت (بابای خودم) پیش مامانم  چون خودمون شهرستانیم و من واسه زایمان باید برم دیگه اینجا تورو به دنیا نمیارم خیلی برام سخته که یه ماه از باباتو خونه زندگیمون دور باشم ولی دیگه چاره ایی ندارم دکترای اینجارو قبول ندارم ایشالا که تو سر موقع و به سلامتی به دنیا بیایی عزیز دل مامان و بابا بیصبرانه منتظر اومدنتیم راستی فردا عید قربونه عیدت مبارک کوچولوی من چند روز پیش از بیکاری رفتم سراغ بافتنی و یه کفش کوچولو واست بافتم اینم عکسش:



یه پاپوشم واسه خودم بافتم:



هفته 32

سلام پسر گلی مامان ایشالا که حالت خوبه گلم.. امروز وارد هفته 32 زندگیت شدیم دیگه کم کم داره استرسم میگیره  اصلا نمیدونم وقتی به دنیا میایی زندگی ما چه جوری میشه ولی میدونم که خیلی تغییر میکنه هیجان دارم من با تو مزه ی مادر شدنو میفهمم پسر مامان ایشالا که تو پسر خوبی واسه پدر و مادرت باشی و ما هم پدر مادر خوبی برات باشیم مامانی آرزوم خوشبختیته پس هرچی که بهت میگم بدون از روی دوست داشتن زیاده نه از روی زور و اجبار گل پسرم من به دلم داده که دقیقا 20 آبان به دنیا میایی و ایشالا که همون موقع میایی خیلی دوست دارم مامانی باباتم خیلی دوست داره اون از خیلی وقته که اسم تورو انتخاب کرده اسمت حسین مامانم به عشق امام حسین (ع) این اسمو برات گذاشته منم که راضی ام

آخر این هفته نوبت دارم برا دکتر چهارشنبه ایشالا میرم میبینمت گل مامان فعلا بای بای من برم نمازمو بخونم صدای اذون میاد میدونم که توام الان تو دلمی این صدارو میشنوی

لباسای کوچولوت



اینم سوغاتی مامان من از مشهد واست آورده: